دگر درد دلم درمان ندارد / مسیر عاشقی پایان ندارد
مرا در چشم خود آواره کردی / نگاهت دور برگردان ندارد
نیمه ی گمشده ام نیستی که با نیمه ی دیگر به جستجویت برخیزم
تو تمام گمشده ی منی
وقتی کسی واقعا یکی را دوست دارد حتی نمیتواند فکر دوست داشتن دیگری را بکند
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟
غمگینم مثل گلهای پرپر شده داخل گلدان که نه ریشه ای برای ماندن دارند نه پایی برای رفتن خشکیده و ساکت به خاک نشسته ام
برای عشقم دلتنگم برای یک شب عاشقانه برای آغوشش برای نجوای دوستت دارمهایش که تا سپیده صبح هزاران بار برایم تکرار میکرد دلتنگم برای عشقم همان حس خوبی که فقط تو به من میدهی
چشمانم را به چشمانت قفل می زنم
انگشتانم را به انگشتانت
حال بیا و به بوسه ای آسمانیم کن